چطور از حالت "هل داده شدن" بیرون بیاییم؟

1404/02/10 0 نظر بازدید : 26

چطور از حالت "هل داده شدن" بیرون بیاییم؟

چطور از حالت "هل داده شدن" بیرون بیاییم؟
در هر تیم یا مجموعه‌ای، سه مدل آدم داریم:
1.  کسانی که خودشون مسیر رو پیدا می‌کنن و مستقل حرکت می‌کنن.
2.  کسانی که با هدایت و راهنمایی می‌رن و به نظرات دیگران تکیه می‌کنن.
3.  کسانی که باید به طور مداوم هل داده بشن تا حرکت کنن.
اگر شما در موقعیت مدیریتی یا سوپروایزری قرار دارید، باید بدانید که برخورد با هرکدام از این افراد نیازمند رویکرد خاص خودش است. در اینجا می‌خواهیم بیشتر در مورد دسته سوم صحبت کنیم، یعنی کسانی که نیاز به "هل دادن" دارند.
اولین نکته این است که هیچ‌کس نباید همیشه در این دسته باقی بماند. حتی اگر فردی در ابتدا بی‌انگیزه یا کم‌کار به نظر برسد، باید فرصت داده شود تا بهبود یابد. راهکارهایی وجود دارد که می‌تواند به فرد کمک کند تا از حالت منفعل خارج شود و به فردی فعال و خودجوش تبدیل شود.

10 راهکار برای برون‌رفت از حالت سوم (هل داده شدن):
1.  شناسایی دلیل اصلی بی‌تحرکی:
گاهی اوقات بی‌تحرکی یا کم‌کاری فرد به دلیل عدم انگیزه است که ممکن است از عدم اعتماد به نفس یا عدم درک درست از اهمیت کارها باشد. برای حل این مشکل، ابتدا باید به سراغ شناسایی علت اصلی بروید. برای مثال، اگر فردی در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کند، ممکن است به دلیل احساس بی‌اهمیتی در وظایفش باشد.
مثال: فرض کنید یکی از اعضای تیم شما دچار بی‌تحرکی است. شاید دلیل این بی‌تحرکی این است که فرد احساس می‌کند کارهایش بی‌اهمیت هستند. با او صحبت کنید و علت اصلی بی‌انگیزگی را جویا شوید.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: بررسی اینکه آیا فرد با دریافت بازخورد‌ها و اطلاعات روشن‌تر، نسبت به وظایف خود واکنش می‌دهد یا خیر.

3.  تقسیم وظایف کوچک و قابل مدیریت:
افراد در صورت مواجهه با وظایف بزرگ ممکن است احساس بی‌انگیزگی کنند. برای حل این مشکل، می‌توانید وظایف را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید تا فرد از انجام آن‌ها احساس راحتی کند.
مثال: فردی که از انجام پروژه‌های بزرگ اجتناب می‌کند، به خاطر حجم زیاد کار. شما وظایف را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کنید تا فرد به تدریج مسئولیت‌های خود را انجام دهد. مثلا، بجای ارائه یک گزارش بزرگ، از او بخواهید که تنها بخش خاصی از آن را آماده کند.

نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: اندازه‌گیری زمان انجام هر مرحله و ارزیابی کیفیت انجام وظایف کوچک‌تر.

4.  تعریف اهداف روشن و مشخص:
افراد باید بدانند که انتظار چه نوع عملکردی از آن‌ها می‌رود. تعریف اهداف دقیق و قابل اندازه‌گیری می‌تواند فرد را بر روی مسیر درست هدایت کند.
مثال: فردی که از هدف‌گذاری فرار می‌کند. به او اهداف مشخص و قابل اندازه‌گیری می‌دهید، مانند «باید گزارش پروژه را تا پایان هفته تحویل دهی». این هدف‌گذاری می‌تواند باعث افزایش تمرکز و انگیزه شود.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: پیگیری مداوم تحقق اهداف مشخص و ارزیابی میزان پیشرفت در زمان‌های معین.
5.  بازخورد مثبت و تشویق:
بازخورد مثبت تأثیر زیادی بر عملکرد فرد دارد. با تشویق و تایید تلاش‌های فرد، می‌توانیم انگیزه او را افزایش دهیم و او را به ادامه مسیر تشویق کنیم.
مثال: وقتی فردی یکی از وظایف کوچک خود را به خوبی انجام می‌دهد، شما او را تشویق کرده و به او بازخورد مثبت می‌دهید. این بازخورد می‌تواند شامل جملات تشویقی یا تقدیر از تلاش‌های او باشد.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: مشاهده‌ی تمایل فرد برای ادامه دادن به کار و ارزیابی اثرات بازخورد در تغییر رفتار فرد.
6.  ایجاد فضای امن برای اشتباه کردن:
فردی که از اشتباه کردن می‌ترسد و هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد، باید احساس کند که می‌تواند بدون نگرانی از اشتباهاتش یاد بگیرد. این فضا به او اجازه می‌دهد تا با اعتماد به نفس بیشتری عمل کند.
مثال: فردی که از اشتباه کردن می‌ترسد و هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد. شما فضای امنی را ایجاد می‌کنید که در آن فرد از اشتباهات خود بیاموزد. مثلا، شما به او می‌گویید که هیچ مشکلی در اشتباه کردن وجود ندارد و این بخشی از فرایند یادگیری است.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: بررسی میزان ترس فرد از انجام کارهای جدید و ارزیابی میزان تلاش و خلاقیت در حل مسائل.
مشاهده ویدئو توضیحات این مقاله
 

 
7.  اعتماد به توانایی‌ها و مهارت‌ها:
به فرد اعتماد به نفس بدهید تا توانایی‌های خود را باور کند. با اختصاص دادن مسئولیت‌های کوچک و متناسب با مهارت‌هایش، او احساس اعتماد به نفس بیشتری خواهد کرد.
مثال: فردی که در انجام کارهای خاص کم‌اعتماد به نفس است. شما با صحبت کردن و گوش دادن به او، به او اطمینان می‌دهید که قادر به انجام وظایف محول شده است. با تخصیص وظایفی متناسب با مهارت‌هایش، اعتماد به نفس او تقویت می‌شود.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: ارزیابی کیفیت انجام کارها و میزان ارتقاء خوداعتمادی فرد از طریق بازخورد مثبت و پیشرفت در انجام وظایف.
8.  تعیین یک مدل نقش (Role Model):
به فرد کمک کنید تا از تجربه و رفتارهای اعضای باتجربه‌تر تیم الگو بگیرد. اینکار می‌تواند به فرد اعتماد به نفس دهد تا در مسیر پیشرفت حرکت کند.
مثال: یکی از همکاران شما به خوبی کارش را انجام می‌دهد و می‌تواند الگوی خوبی باشد. شما از او می‌خواهید تا با فردی که نیاز به هل دادن دارد همکاری کند و به او مهارت‌ها و تجربیات خود را منتقل کند.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: بررسی تغییرات رفتاری فرد تحت تأثیر الگو و ارزیابی میزان مشارکت در کارهای تیمی.
9.  ایجاد یک سیستم پیگیری و گزارش‌دهی:
سیستم پیگیری می‌تواند به فرد کمک کند تا مداومت در انجام وظایف خود را حفظ کند. شما می‌توانید از فرد بخواهید که گزارش روزانه یا هفتگی از پیشرفت‌های خود ارائه دهد.
مثال: برای فردی که نیاز به انگیزش بیشتری دارد، سیستم پیگیری دقیقی برای پروژه‌ها ایجاد می‌کنید. فرد باید هر روز گزارشی از پیشرفت خود بدهد تا مسئولیت‌پذیری بیشتر و انگیزه بهتری پیدا کند.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: بررسی گزارش‌های روزانه یا هفتگی فرد و ارزیابی کیفیت و زمان‌بندی انجام وظایف.

10.  اختصاص مسئولیت‌های خاص و با چالش:
مسئولیت‌های چالش‌برانگیز می‌توانند فرد را از حالت بی‌تحرکی خارج کنند. وقتی فردی مسئولیت‌هایی به عهده می‌گیرد که نیاز به تفکر و تصمیم‌گیری دارد، انگیزه او برای انجام کار بیشتر می‌شود.
مثال: به فردی که کمی بی‌تحرک است، مسئولیت یک پروژه چالش‌برانگیز را به او می‌دهید. این مسئولیت می‌تواند شامل تصمیم‌گیری در مورد مسائل پیچیده یا ارزیابی پروژه‌های دیگر باشد.
نحوه اندازه‌گیری پیشرفت: ارزیابی کیفیت تصمیم‌گیری‌ها و توانایی فرد در حل مشکلات پیچیده.


تعداد نظرات (0)


در پاسخ به نظر : x
نظر شما با موفقیت ثبت گردید و پس از تایید نمایش داده خواهد شد. با تشکر.